1 . نسل جوان 2 . بچه
[اسم]

der Nachwuchs

/ˈnaːxvuːks/
غیرقابل شمارش مذکر
[ملکی: Nachwuchses]

1 نسل جوان نسل جدید

مترادف و متضاد nächste Generation
  • 1.Der Nachwuchs bei Forschern soll gefördert werden.
    1. نسل جوان دانشمندان باید حمایت شوند.
  • 2.In dieser Branche fehlt es an Nachwuchs.
    2. نسل جوانی در این زمینه (شغلی) وجود ندارد.

2 بچه فرزند

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان