خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نزدیک
[صفت]
nah
/naː/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: näher]
[حالت عالی: am nächsten]
1
نزدیک
مترادف و متضاد
in der Nähe
fern
1.Die Besucher der Messe kommen aus nah und fern.
1. بازدیدکنندگان نمایشگاه از دور و نزدیک میآیند.
2.nahe beim Fluss
2. نزدیک رودخانه
3.Wie weit ist es zum Bahnhof? – Das ist ganz nah, nur zwei Minuten von hier.
3. چقدر راه تا ایستگاه هست؟ - آن کاملا نزدیک است، فقط دو دقیقه از اینجا.
تصاویر
کلمات نزدیک
nagetier
nagen
nagelschere
nagelneu
nageln
nahaufnahme
nahe
nahebringen
nahen
naherholung
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان