خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سیستم حملونقل درونمنطقهای
[اسم]
das Nahverkehrssystem
/naːfɛɐ̯ˈkeːɐ̯zʏsˈteːm/
قابل شمارش
خنثی
[جمع: nahverkehrssysteme]
[ملکی: nahverkehrssystems]
1
سیستم حملونقل درونمنطقهای
سیستم حملونقل نزدیک
1.Das öffentliche Nahverkehrssystem und die Taxis sind in der Stadt leicht zu finden.
1. پیدا کردن سیستم حملونقل درونمنطقهای عمومی و تاکسیها در شهر آسان است.
2.In der gesamten Stadt fehlt ein geregeltes Nahverkehrssystem.
2. کل شهر فاقد یک سیستم حملونقل درونمنطقهای نظاممند است.
تصاویر
کلمات نزدیک
nahverkehr
nahtlos
naht
nahrungsmittel
nahrungsaufnahme
nahverkehrszug
nahöstlich
naiv
naivität
naja
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان