خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به زمین انداختن
[فعل]
niederschlagen
/ˈniːdɐˌʃlaːɡn̩/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته: schlug nieder]
[گذشته: schlug nieder]
[گذشته کامل: niedergeschlagen]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
به زمین انداختن
بازاندن
1.Der Boxer schlug seinen Gegner in der ersten Runde nieder.
1. مشتزن حریفش را در اولین دور بازاند.
2.Der Regen hat das Getreide niedergeschlagen.
2. باران غله را به زمین انداخت.
تصاویر
کلمات نزدیک
niederschlag
niedersachsen
niederländisch
niederländer
niederlassung
niederung
niedlich
niedrig
niemals
niemand
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان