خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سطح
[اسم]
das Niveau
/niˈvoː/
قابل شمارش
خنثی
[جمع: Niveaus]
[ملکی: Niveaus]
1
سطح
تراز
مترادف و متضاد
Grad
Level
Stufe
1.Die Ausstellung hatte hohes Niveau.
1. نمایشگاه سطح بالایی داشت.
2.Dieser Roman hat ein niedriges Niveau.
2. این رمان سطح پایینی دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
nitrat
nisten
nische
nirgendwoher
nirgendwohin
nixe
nobel
nobelpreis
nobelpreisträger
noch
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان