خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . یادداشت
[اسم]
die Notiz
/noˈtiːts/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Notizen]
[ملکی: Notiz]
1
یادداشت
1.Hast du einen Notizzettel für mich?
1. یک کاغذ یادداشت داری به من بدهی؟
2.Ich habe Ihnen eine Notiz geschrieben.
2. من برای شما یک یادداشت نوشتم.
3.Schreib mir eine kurze Notiz, bitte.
3. لطفاً برای من یک یادداشت کوتاه بنویس.
تصاویر
کلمات نزدیک
notierung
notieren
notfalls
notfallambulanz
notfall
notizblock
notizbuch
notizzettel
notorisch
notruf
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان