1.Er ist nicht nur ein guter Schauspieler, sondern auch ein guter Sänger.
1.
او نه تنها بازیگری خوب است، بلکه خواننده خوبی هم است.
2.Ich habe keinen Hunger. Ich möchte nur etwas trinken.
2.
من گرسنه نیستم. فقط چیزی برای نوشیدن میخواهم.
3.Ich habe nur heute Abend Zeit.
3.
من فقط امروز عصر وقت دارم.
4.Ich möchte nur ein Glas Wasser.
4.
من فقط یک لیوان آب میخواهم.
5.Im Kaufhaus gibt‘s T-Shirts für nur fünf Euro.
5.
در فروشگاه تیشرتهایی فقط (به قیمت) 5 یورو موجود است.
6.Kannst du mir Geld leihen? - Tut mir leid. Ich habe nur fünf Euro dabei.
6.
میتوانی به من پول قرض بدهی؟ - ببخشید، من فقط 5 یورو همراهم دارم.
کاربرد قید nur به معنای فقط
- برای محدود کردن چیزی که قبلاً گفته شدهاست:
".Das Konzert war toll, nur war die Musik zu laut" (کنسرت خوب بود فقط موسیقی بسیار بلند بود.)
- از ترکیب زیر برای اضافه کردن به چیزی که قبلاً بیان شدهاست، استفاده میشود:
"nicht nur ... sondern auch" (نه تنها... بلکه)
- استفاده از ترکیب "nur dass" نیز در زبان آلمانی معمول است:
".Der Film hat mir gut gefallen, nur dass er ein bisschen lang war" (من فیلم را دوست داشتم فقط اینکه کمی طولانی بود.)
[حرف]
nur
/nuːɐ̯/
2
حالا
1.Was kann da nur passiert sein?
1.
حالا چی میتونه پیش بیاد [حالا چی میشه]؟
2.Wie funktioniert das denn nur?
2.
این حالا دیگه چطوری کار میکنه؟
3.Wo ist denn nur mein Schlüssel?
3.
حالا دیگه کلیدم کجاست؟
3
آخه
1.Warum hast du das nur nicht schon früher gesagt?
1.
چرا آخه تو این رو زودتر از این نگفتی؟
4
بابا
1.Nur keine Angst!
1.
بابا نترس!
2.Nur Mut, das schaffst du schon!
2.
بابا شجاع باش، تو خوب از پسش برمیآی.
5
[بیان تهدید، هشدار]
1.Komm nur nicht so spät nach Hause, du weißt ja, dass Vater das nicht mag.