خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . استفاده
[اسم]
die Nutzung
/ˈnʊʦʊŋ/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Nutzungen]
[ملکی: Nutzung]
1
استفاده
بهرهبرداری
مترادف و متضاد
Benutzung
Gebrauch
Verwendung
1.Der Lehrer erlaubt die Nutzung von Taschenrechnern während des Tests.
1. آموزگار استفاده از ماشینحساب جیبی را هنگام آزمون مجاز کرد.
2.Ich sammle Daten über die Nutzung von sozialen Medien.
2. من اطلاعاتی را هنگام استفاده از رسانههای اجتماعی جمع میکنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
nutztier
nutznießer
nutzlosigkeit
nutzlos
nutzen
nutzfläche
nutzer
nylon
nymphe
nymphomanin
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان