خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قربانی کردن
[فعل]
opfern
/ˈɔpfɐn/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: opferte]
[گذشته: opferte]
[گذشته کامل: geopfert]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
قربانی کردن
فدا کردن
1.den Göttern ein junges Tier opfern.
1. حیوانی جوان را برای خدایان قربانی کردن
2.Seiner Idee hat er alles geopfert.
2. او تمامی ایدهایش را قربانی کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
opfer
opernglas
operieren
operette
operativ
opium
opponieren
opposition
oppositionell
optik
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان