خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بهینه
[صفت]
optimal
/ɔptiˈmaːl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: optimaler]
[حالت عالی: optimalsten]
1
بهینه
بهتر، مطلوب
1.Ich habe die optimale Lösung für unser Problem gefunden.
1. من راه حل بهینه برای مشکلمان را پیدا کردم.
2.Jeder versucht, in Prüfungen optimale Ergebnisse zu erzielen.
2. هر کسی تلاش می کند که در امتحانات نتیجه مطلوبی بگیرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
optiker
optik
oppositionell
opposition
opponieren
optimieren
optimierung
optimismus
optimist
optimistisch
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان