خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عضوی
2 . آلی
3 . به طور طبیعی
[صفت]
organisch
قابل مقایسه
1
عضوی
اندامی، (مربوط به) بدن
2
آلی
3
به طور طبیعی
تصاویر
کلمات نزدیک
organisatorisch
organisator
organisation
organ
ordnungszahl
organisieren
organismus
organist
organspender
orgasmus
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان