خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . وقتشناسی
[اسم]
die Pünktlichkeit
/ˈpʏŋktlɪçkaɪ̯t/
غیرقابل شمارش
مونث
[ملکی: Pünktlichkeit]
1
وقتشناسی
خوشقولی
1.Da mir Pünktlichkeit sehr wichtig ist, komme ich nie zu spät.
1. چون وقتشناسی برایم خیلی مهم است، هرگز خیلی دیر نمیآیم.
2.Unser Chef legt besonderen Wert auf Pünktlichkeit.
2. رئیس ما اهمیت خاصی به وقتشناسی میدهد.
تصاویر
کلمات نزدیک
pünktlich
pökeln
pökelfleisch
pöbeln
pöbel
püree
pürieren
pflege
pflegemaßnahmen
quacksalber
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان