خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پارامتر
[اسم]
der Parameter
/paˈʁaːmetɐ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Parameter]
[ملکی: Parameters]
1
پارامتر
شاخص
1.Die Ergebnisse liegen innerhalb akzeptabler Parameter.
1. نتایج در چارچوب شاخص قابل قبول بودند.
2.Die Zinsen sind ein wichtiger Parameter bei der Berechnung der wirtschaftlichen Entwicklung.
2. سودهای بانکی پارامتری مهم در محاسبه رشد اقتصادی هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
paralympics
parallelstraße
parallele
parallel
paragraph
paranuss
parasit
parat
pardon
parfum
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان