خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مهمانی
[اسم]
die Party
/ˈpaːɐ̯ti/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Partys]
[ملکی: Partys]
1
مهمانی
1.Dieses Jahr findet meine Geburtstagsparty im Garten statt.
1. امسال مهمانی تولد من در حیاط برگزار میشود.
2.Heute Abend machen wir eine Party.
2. امشب ما یک مهمانی میگیریم.
3.Letzte Woche war ich auf einer Geburtstagsparty.
3. هفته پیش من در یک مهمانی تولد بودم.
تصاویر
کلمات نزدیک
partnersuche
partnerstadt
partnerschaftlich
partnerschaft
partner
partyservice
parzelle
pass
passabel
passage
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان