خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فلفل
[اسم]
der Pfeffer
/ˈpfɛfɐ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Pfeffer]
[ملکی: Pfeffers]
1
فلفل
1.Bringen Sie uns bitte Pfeffer und Salz.
1. لطفا برای ما نمک و فلفل بیاورید.
2.Dieser Pfeffer ist besonders scharf.
2. این فلفل به طور خاصی تند است.
تصاویر
کلمات نزدیک
pfauenauge
pfau
pfarrhaus
pfarrer
pfarrei
pfeffern
pfefferstreuer
pfeife
pfeifen
pfeil
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان