خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گیاه
[اسم]
die Pflanze
/ˈpflantsə/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Pflanzen]
[ملکی: Pflanze]
1
گیاه
1.Für trockenes Klima ist die Pflanze nicht geeignet.
1. برای آب و هوای خشک این گیاه مناسب نیست.
2.Wenn wir im Urlaub sind, gießt die Nachbarin unsere Pflanzen.
2. وقتی ما مسافرت هستیم، همسایه به گیاهانمان آب می دهد.
تصاویر
کلمات نزدیک
pfirsich
pfingstmontag
pfingsten
pfiffig
pfifferling
pflanzen
pflanzenart
pflanzenschutzmittel
pflanzenöl
pflanzlich
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان