خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مراقبت
[اسم]
die Pflege
/ˈpfleːɡə/
غیرقابل شمارش
مونث
[ملکی: Pflege]
1
مراقبت
1.Die Pflege des Gartens kostet viel Zeit.
1. مراقبت از باغچه زمان زیادی نیاز دارد.
2.Unsere Haut benötigt tägliche Pflege.
2. پوست ما به مراقبت روزانه نیاز دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
pflaume
pflasterstein
pflastern
pflaster
pflanzlich
pflegebedürftig
pflegebett
pflegedienst
pflegen
pflegepersonal
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان