خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ایستگاه مراقبت
[اسم]
die Pflegestation
/pflˌeːɡɛstˌatsɪˈoːn/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Pflegestationen]
[ملکی: Pflegestation]
1
ایستگاه مراقبت
1.Ich wage es nicht, zur Pflegestation zu gehen.
1. من جرئت نمیکنم که به ایستگاه مراقبت بروم.
2.Sie werden sie auf die Pflegestation verlegen.
2. شما آنها را به ایستگاه مراقبت منتقل میکنید.
تصاویر
کلمات نزدیک
pferdeschlitten
persönliche daten
pda
passagierraum
partnerprofil
polizeikommando
privatunterricht
produktionsanlage
produktionsmethode
produktpalette
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان