خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . در
[اسم]
die Pforte
/ˈp͡fɔʁtə/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Pforten]
[ملکی: Pforte]
1
در
دروازه
1.Der Mitarbeiter öffnete die Pforten zum Museum.
1. همکار در موزه را باز کرد.
2.Er vergaß die Pforte zu schließen.
2. او بستن در را فراموش کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
pflügen
pflücken
pflug
pflock
pflichtstunde
pfosten
pfote
pfropf
pfropfen
pfund
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان