1 . فلسفه
[اسم]

die Philosophie

/ˌfilozoˈfiː/
قابل شمارش مونث
[جمع: philosophien] [ملکی: philosophie]

1 فلسفه

  • 1.An vielen Universitäten kann man Philosophie studieren.
    1. در بسیاری از دانشگاه‌ها می‌‌توان فلسفه خواند.
  • 2.Herr Dr. Kranz ist kein Arzt, er ist Doktor der Philosophie.
    2. آقای دکتر "کرانز" پزشک نیست، او دکترای فلسفه دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان