خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کارتپستال
[اسم]
die Postkarte
/ˈpɔstˌkaʁtə/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Postkarten]
[ملکی: Postkarte]
1
کارتپستال
1.Er versendete im Urlaub eine Postkarte an seine Schwester
1. او در سفر یک کارتپستال برای خواهرش فرستاد.
2.Sie ist die Freundin, der ich die Postkarte geschickt habe.
2. او دوستی است که برایش کارت پرستال فرستادم.
تصاویر
کلمات نزدیک
postfach
poster
posten
postbote
postanweisung
postkasten
postlagernd
postleitzahl
postskriptum
potent
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان