خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . امتحانی
[قید]
probeweise
/ˈpʀoːbəˌvaɪ̯zə/
غیرقابل مقایسه
1
امتحانی
آزمایشی
مترادف و متضاد
tentativ
versuchsweise
1.Sie haben sie probeweise eingestellt.
1. آنها او را امتحانی استخدام کردند.
2.Sie können trotzdem eine Installation mit anderen Versionen versuchen (nur probeweise).
2. شما با این حال میتوانید یک چیدمان را با نسخههای دیگر امتحان کنید (فقط آزمایشی).
تصاویر
کلمات نزدیک
probetraining
proben
probe
proband
pro
probezeit
probieren
problem
problematisch
problematisieren
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان