خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سرزنده
[صفت]
quirlig
/ˈkvɪʁlɪç/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: quirliger]
[حالت عالی: quirligsten]
1
سرزنده
بانشاط
مترادف و متضاد
lebhaft
1.Bielefeld ist eine quirlige Großstadt.
1. "بیلهفلد" یک کلانشهر سرزنده است.
2.Das Kind ist quirlig.
2. این کودک بانشاط است.
تصاویر
کلمات نزدیک
quirl
quietschen
quetschung
quetschen
querulant
quitt
quitte
quittieren
quittung
quiz
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان