خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مسابقه تلویزیونی
[اسم]
die Quizshow
/kvˈɪtsshoːf/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Quizshow]
[ملکی: Quizshows]
1
مسابقه تلویزیونی
1.Bin ich hier in einer Quizshow?
1. من اینجا در یک مسابقه تلویزیونی هستم؟
2.Manchmal träume ich davon, dass ich zu einer Quizshow eingeladen werde.
2. بعضی وقتها آرزوی این را میکنم که به یک مسابقه تلویزیونی دعوت شوم.
تصاویر
کلمات نزدیک
quintett
quadratkilometer
putenbruststreifen
psychiatrisch
prozession
radiosender
radrennen
raumwissenschaften
regionalzug
reiseleiter
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان