خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کمردرد
[اسم]
der Rückenschmerz
/ˈʁʏkn̩ˌʃmɛʁt͡s/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Rückenschmerzen]
[ملکی: Rückenschmerzes]
1
کمردرد
1.Heutzutage sind nicht nur ältere Menschen vom Rückenschmerz betroffen.
1. امروزه تنها آدمهای پیر دچار کمردرد نمیشوند.
2.Sie klagt über Rückenschmerz.
2. او از کمردرد مینالد.
تصاویر
کلمات نزدیک
rücken
rückblick
rüberkommen
rüber
rübe
rückenschmerzen
rückfahrkarte
rückfahrt
rückfall
rückflug
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان