خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بازگشت
[اسم]
die Rückkehr
/ˈrʏkkeːɐ̯/
غیرقابل شمارش
مونث
[ملکی: Rückkehr]
1
بازگشت
1.Ich werde nach meiner Rückkehr auf Ihre E-Mail antworten.
1. من بعد از بازگشتم به ایملیش پاسخ خواهم داد.
2.Nach meiner Rückkehr haben wir ein großes Fest gefeiert.
2. بعد از بازگشتم ما یک جشن بزرگ گرفتیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
rückgängig
rückgang
rückgabe
rückfrage
rückflug
rücklicht
rücklings
rückruf
rückseite
rücksicht
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان