1 . پژوهش
[اسم]

die Recherche

/ʀeˈʃɛʁʃə/
قابل شمارش مونث
[جمع: Recherchen] [ملکی: Recherche]

1 پژوهش تحقیق

مترادف و متضاد Erforschung Nachforschung Untersuchung
  • 1.Für diesen Bericht waren viele Recherchen nötig.
    1. برای این گزارش پژوهش‌های زیادی لازم بودند.
  • 2.Unsere Recherche zeigt, dass Fahrradfahren eine gesunde Tätigkeit ist.
    2. پژوهش ما نشان می‌دهد که دوچرخه‌سواری یک فعالیت سالم است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان