1 . تمیز کردن 2 . خشک شویی کردن
[فعل]

reinigen

/ˈʁaɪ̯niɡən/
فعل گذرا
[گذشته: reinigte] [گذشته: reinigte] [گذشته کامل: gereinigt] [فعل کمکی: haben ]

1 تمیز کردن

  • 1.Reinige hin und wieder deine Computermaus.
    1. مووس کامپیوتر را هر چند وقت یکبار تمیز کنید.

2 خشک شویی کردن به خشک شویی فرستادن

  • 1.Hast du meinen Anzug reinigen lassen?
    1. آیا کت و شلوارم را به خشک شویی دادی؟
  • 2.Ich möchte diesen Anzug reinigen lassen.
    2. من می خواهم این کت و شلوار را برای خشک شویی بدهم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان