خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دین
[اسم]
die Religion
/reliˈɡjoːn/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Religionen]
[ملکی: Religion]
1
دین
1.Religion ist für manche Menschen sehr wichtig.
1. دین برای بعضی مردم خیلی مهم است.
2.Welche Religion hat sie? - Ich glaube, sie ist Jüdin.
2. او چه دینی دارد؟ - من فکر میکنم او یهودی است.
تصاویر
کلمات نزدیک
relief
relevanz
relevant
relaxen
relaxed
religiosität
religiös
relikt
reling
reliquie
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان