خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دستورالعمل
[اسم]
die Richtlinie
/ˈʁɪçtˌliːni̯ə/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Richtlinien]
[ملکی: Richtlinie]
1
دستورالعمل
رهنمود، خط مشی
1.die Richtlinien der Wirtschaftspolitik entwickeln
1. دستورالعملهای سیاست اقتصادی را توسعه دادن
2.Die Richtlinien gelten für alle Studenten.
2. خط مشیها برای تمام دانشجویان معتبر هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
richtigstellen
richtigkeit
richtiggehend
richtig
richtgeschwindigkeit
richtung
richtungweisend
riechen
riegel
riemen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان