1 . ترش 2 . عصبی
[صفت]

sauer

/ˈzaʊ̯ɐ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: saurer] [حالت عالی: sauerste-]

1 ترش

  • 1.Die Milch ist sauer.
    1. این شیر ترش است.
  • 2.Die Milch kann man nicht mehr trinken. Sie ist sauer.
    2. این شیر را دیگر نمی‌توان نوشید. ترش است.
  • 3.Ich esse gerne saure Äpfel.
    3. من سیب‌های ترش را دوست دارم.

2 عصبی ترش‌رو

  • 1.Er sieht sauer aus.
    1. او عصبی به‌نظر می‌رسد.
  • 2.Ich werde gleich sauer!
    2. الان دیگه دارم عصبی می‌شم!
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان