خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ترش
2 . عصبی
[صفت]
sauer
/ˈzaʊ̯ɐ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: saurer]
[حالت عالی: sauerste-]
1
ترش
1.Die Milch ist sauer.
1. این شیر ترش است.
2.Die Milch kann man nicht mehr trinken. Sie ist sauer.
2. این شیر را دیگر نمیتوان نوشید. ترش است.
3.Ich esse gerne saure Äpfel.
3. من سیبهای ترش را دوست دارم.
2
عصبی
ترشرو
1.Er sieht sauer aus.
1. او عصبی بهنظر میرسد.
2.Ich werde gleich sauer!
2. الان دیگه دارم عصبی میشم!
تصاویر
کلمات نزدیک
saudi-arabien
saudi
sauce
saubermachen
sauberkeit
sauerbraten
sauerei
sauerkraut
sauerstoff
saufen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان