خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شیک
[صفت]
schick
/ʃɪk/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: schicker]
[حالت عالی: schicksten]
1
شیک
خوشگل
1.Ich finde dein Kleid sehr schick.
1. به نظر من لباست خیلی شیک است.
2.Mein Freund hat mich in ein schickes neues Restaurant eingeladen.
2. دوستم من را به یک رستوران جدید شیک دعوت کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
schichten
schichtdienst
schichtbetrieb
schichtarbeiter
schichtarbeit
schicken
schickeria
schicksal
schicksalsschlag
schiebedach
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان