خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سرنوشت
[اسم]
das Schicksal
/ˈʃɪkˌzaːl/
قابل شمارش
خنثی
[جمع: Schicksale]
[ملکی: Schicksal(e)s]
1
سرنوشت
بخت
مترادف و متضاد
Fatum
Geschick
1.Manche Leute lesen Horoskope, um mehr über ihr Schicksal zu erfahren.
1. برخی مردم برای دانستن بیشتر درباره سرنوشت خود طالعنامه میخوانند.
2.Sie hatte ein schweres Schicksal, bewahrte aber eine fröhliche Einstellung.
2. او سرنوشت دشواری داشت اما حال خوشنودنش را حفظ کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
schickeria
schicken
schick
schichten
schichtdienst
schicksalsschlag
schiebedach
schieben
schiebetür
schiebung
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان