خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شرح دادن
[فعل]
schildern
/ˈʃɪldɐn/
فعل گذرا
[گذشته: schilderte]
[گذشته: schilderte]
[گذشته کامل: geschildert]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
شرح دادن
توصیف کردن، تعریف کردن
مترادف و متضاد
beschreiben
erklären
erzählen
1.Bitte schildern Sie den Unfallhergang.
1. لطفاً جزئیات حادثه را شرح دهید.
2.Er schilderte seine Reise nach Paris sehr ausführlich.
2. او سفرش به پاریس را بهطور مفصل تعریف کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
schilddrüse
schild
schikanieren
schikane
schifffahrt
schilderung
schildkröte
schilf
schiller
schillern
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان