خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . درد
[اسم]
der Schmerz
/ʃmɛʁts/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Schmerzen]
[ملکی: Schmerzes]
1
درد
1.Haben Sie Schmerzen?
1. آیا درد دارید؟
2.Ich habe häufig Magenschmerzen.
2. من اغلب معدهدرد دارم.
3.Ich habe Kopfschmerzen
3. من سردرد دارم.
4.Ich kann vor Schmerzen nicht laufen.
4. من بهخاطر درد نمیتوانم راه بروم.
تصاویر
کلمات نزدیک
schmelzen
schmeißen
schmeichler
schmeicheln
schmeckt es ihnen?
schmerzempfindlich
schmerzempfindlichkeit
schmerzen
schmerzfrei
schmerzhaft
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان