Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . ذوب شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
schmelzen
/ˈʃmɛlʦn̩/
فعل بی قاعده
فعل ناگذر
[گذشته: schmolz]
[گذشته: schmolz]
[گذشته کامل: geschmolzen]
[فعل کمکی: sein ]
صرف فعل
1
ذوب شدن
آب شدن
1.Butter schmilzt in der Sonne.
1. کره در آفتاب آب میشود.
2.Gold schmelzen
2. ذوب شدن طلا
تصاویر
کلمات نزدیک
schmeißen
schmeichler
schmeicheln
schmeckt es ihnen?
schmecken
schmerz
schmerzempfindlich
schmerzempfindlichkeit
schmerzen
schmerzfrei
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان