[فعل]

schmecken

/ˈʃmɛkn̩/
فعل ناگذر
[گذشته: schmeckte] [گذشته: schmeckte] [گذشته کامل: geschmeckt] [فعل کمکی: haben ]

1 مزه داشتن مزه دادن، خوشمزه بودن

مترادف و متضاد munden
gut/schlecht/... schmecken
خوب/بد/... مزه دادن
  • Schmeckt das gut?
    این مزه خوبی می‌دهد [این خوشمزه است].
jemandem schmecken
به کسی مزه دادن
  • Hat es Ihnen geschmeckt?
    آیا این (غذا) به شما مزه داد [این غذا برای شما خوشمزه بود]؟
etwas jemandem gut/schlecht/... schmecken
چیزی به کسی خوب/بد/... مزه دادن [چیزی به نظر کسی خوب/بد/.. مزه دادن]
  • Die Suppe schmeckt mir gut.
    این سوپ مزه خوبی به من می‌دهد [از نظر من خوشمزه است].
bitter/süß/... schmecken
تلخ/شیرین/... مزه دادن
  • Es muss bitter schmecken, bevor es süß wird.
    این باید مزه تلخی بدهد قبل از این که شیرین شود.
nach etwas (Dat.) schmecken
مزه چیزی دادن
  • Die Suppe schmeckt nach Knoblauch.
    این سوپ مزه سیر می‌دهد.

2 چشیدن امتحان کردن

مترادف و متضاد kosten probieren
  • 1.Er schmeckte den Rotwein.
    1. او شراب قرمز را چشید.
  • 2.Mein Sohn wollte den Schokoladenkuchen schmecken.
    2. پسرم می‌خواست کیک شکلاتی را امتحان کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان