1 . ترس
[اسم]

der Schreck

/ʃʀɛk/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Schrecke] [ملکی: Schreck(e)s]

1 ترس وحشت، شوک

  • 1.Das Kaninchen erstarrte vor Schreck.
    1. خرگوش از ترس خشک شد.
  • 2.Ich habe einen großen Schreck bekommen.
    2. من وحشت زیادی گرفتم. [من خیلی وحشت کردم.]
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان