خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فریاد زدن
[فعل]
schreien
/ˈʃraiən/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته: schrie]
[گذشته: schrie]
[گذشته کامل: geschrien]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
فریاد زدن
جیغ زدن، گریه کردن
1.Kinder, hört bitte auf, so laut zu schreien. Ich muss arbeiten.
1. بچه ها، لطفا اینقدر بلند فریاد نزنید. من باید کار کنم.
2.Unser Baby hat heute Nacht viel geschrien.
2. بچه ما امشب خیلی گریه کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
schreibstil
schreibweise
schreibware
schreibung
schreibtischstuhl
schreihals
schreiner
schreinerausbildung
schreinerei
schreiten
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان