خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کاهش یافتن
[فعل]
schwinden
/ˈʃvɪndn̩/
فعل بی قاعده
فعل ناگذر
[گذشته: schwand]
[گذشته: schwand]
[گذشته کامل: geschwunden]
[فعل کمکی: sein ]
صرف فعل
1
کاهش یافتن
محو شدن، از میان رفتن
مترادف و متضاد
abnehmen
sich verringern
1.Die Kräfte des Patienten schwanden sichtlich.
1. توانایی بیماران بهنحو آشکاری کاهش یافتند.
2.Seine Hoffnung ist fast völlig geschwunden.
2. امیدش تقریباً بهطور کامل از میان رفت.
تصاویر
کلمات نزدیک
schwindeln
schwindelig
schwindelfrei
schwindel
schwimmer
schwindler
schwindlig
schwingen
schwingung
schwips
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان