خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مستقل
[صفت]
selbständig
/ˈzɛlpʃtɛndɪç/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: selbständiger]
[حالت عالی: selbständigsten]
1
مستقل
متکی به خود
1.Ich muss seine Arbeit nicht kontrollieren. Er ist absolut selbstständig.
1. من نباید کار او را کنترل کنم. او کاملا مستقل است.
تصاویر
کلمات نزدیک
selbstvermarktung
selbstwertgefühl
selbstvertrauen
selbstverteidigung
selbstverständlich
selbständigkeit
selektieren
selektion
selektiv
selfie
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان