خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مجرد
2 . تک آهنگ
[اسم]
der Single
/ˈsɪŋl̩/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Singles]
[ملکی: Single]
1
مجرد
مترادف و متضاد
Alleinstehender
Junggeselle
1.Für einen Single der Neuzeit war seine Wohnung ziemlich groß.
1. برای یک مجرد امروزی خانهاش تقریباً بزرگ بود.
2.Ich bin noch Single.
2. من هنوز مجرد هستم.
2
تک آهنگ
(die Single)
1.Auch in Zeiten des Verkaufs von Musik über das Internet werden noch Singles produziert
1. حتی در زمانه ی فروش موسیقی با اینترنت نیز تک آهنگ ها تولید میشوند.
تصاویر
کلمات نزدیک
singen
sinfonieorchester
sinfonie
sind wir hier auf dem richtigen weg nach ...?
sind sie verheiratet?
singular
singvogel
sinken
sinn
sinnbild
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان