خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کمدی (تلویزیونی)
[اسم]
die Sitcom
/zɪtkˈoːm/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Sitcoms]
[ملکی: Sitcom]
1
کمدی (تلویزیونی)
کمدی وضعیت
1.Diese Sitcom war bei Grundschülern populär.
1. این کمدی (تلویزیونی) نزد دانشآموزان دبستانی محبوب بود.
2.Ich sollte nicht zwei Sitcoms hintereinander gucken.
2. من نباید دو کمدی (تلویزیونی) را پشت هم تماشا کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
silent party
siedlungsgebiet
servicemitarbeiter
serienschauen
serienfreak
skiurlaub
slam-poetry
smartwatch
sommer-special
sorber
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان