خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . وضعیت
[اسم]
die Situation
/zitʊ̯aˈt͡si̯oːn/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Situationen]
[ملکی: Situation]
1
وضعیت
1.Die wirtschaftliche Situation im Lande ist zur Zeit gut.
1. وضعیت اقتصادی کشور در حال حاضر خوب است.
2.Ich bin in einer schwierigen Situation.
2. من در وضعیت سختی هستم.
تصاویر
کلمات نزدیک
sittlichkeit
sittlich
sittenwidrig
sitte
sirup
situiert
sitz
sitzbank
sitzen
sitzen bleiben
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان