خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خورشیدگرفتگی
[اسم]
die Sonnenfinsternis
/zˈɔnənfˌɪnstɜnˌɪs/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Sonnenfinsternisse]
[ملکی: Sonnenfinsternis]
1
خورشیدگرفتگی
کسوف
1.Der Astronom sah die Sonnenfinsternis voraus.
1. ستارهشناس خورشیدگرفتگی را پیشبینی کرد.
2.Die teilweise Sonnenfinsternis war in Süd-Griechenland kaum sichtbar.
2. بخشی از خورشیدگرفتگی در جنوب یونان بهسختی قابل رویت بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
benzintank
nebenleistung
wertschätzung
tageslicht
wohlbefinden
sternenhimmel
umbauarbeit
floßfahrt
fliegenpilz
hufeisen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان