خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چکمه
[اسم]
der Stiefel
/ˈʃtiːfl̩/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Stiefel]
[ملکی: Stiefels]
1
چکمه
1.Ich habe mir für den Winter ein Paar warme Stiefel gekauft.
1. من برای خودم برای زمستان یک جفت چکمه گرم خریدم.
2.Seine neuen Stiefel sind aus Wildleder.
2. چکمههای جدیدش از جیر هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
stickig
stickgarn
stickerei
sticken
stichwort
stiefsohn
stieftochter
stiefvater
stieglitz
stiel
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان