1 . نادختری
[اسم]

die Stieftochter

/ˈʃtiːfˌtɔχtɐ/
قابل شمارش مونث
[جمع: Stieftöchter] [ملکی: Stieftochter]

1 نادختری دخترخوانده

  • 1.Ich sehe meine Stieftochter eine Stunde pro Woche.
    1. من دخترخوانده‌ام را هر هفته یک ساعت می‌بینم.
  • 2.Ihre Stieftochter ist drei Jahre alt.
    2. نادختری او سه سالش است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان