1 . جست و جو
[اسم]

die Suche

/ˈzuːχə/
قابل شمارش مونث
[جمع: Suchen] [ملکی: suche]

1 جست و جو

  • 1.Die Band ist auf der Suche nach einem neuen Sänger.
    1. گروه در جست و جوی یک خواننده جدید است.
  • 2.Die Suche nach einem Hotelzimmer kostete uns zwei Stunden.
    2. جست و جو برای اتاق هتل دو ساعت وقت ما را گرفت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان