1 . مترادف
[اسم]

das Synonym

/ˌzynoˈnyːm/
قابل شمارش خنثی
[جمع: Synonyme] [ملکی: Synonyms]

1 مترادف هم‌معنی

مترادف و متضاد Antonym
  • 1.Er versucht die Marke als Synonym für Qualität im Markt zu platzieren.
    1. او تلاش کرد که برند را به‌عنوان مترادفی برای کیفیت در بازار قرار بدهد.
  • 2.In der englischen Sprache sind diese Wörter synonym.
    2. در زبان انگلیسی این واژگان مترادف هستند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان