خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دستور جلسه
[اسم]
die Tagesordnung
/ˈtaːɡəsˌʔɔʁdnʊŋ/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Tagesordnungen]
[ملکی: Tagesordnung]
1
دستور جلسه
مترادف و متضاد
Tagesprogramm
1.Der Direktor legte die Tagesordnung für die Besprechung fest.
1. مدیر دستور جلسه را برای مذاکره مشخص کرد.
2.Der nächste Punkt auf der Tagesordnung ist Wirtschaftlichkeit.
2. نکته بعدی در دستور جلسه، جنبه اقتصادی است.
تصاویر
کلمات نزدیک
tageskarte
tagesgeschäft
tagesgericht
tagesgeld
tagesausflug
tagesplan
tagesschau
tagesstätte
tagesticket
tagestour
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان